جدول جو
جدول جو

معنی خواری نمودن - جستجوی لغت در جدول جو

خواری نمودن
(بَ وَ دَ)
تحقیر کردن. پست کردن. خفت دادن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خواری نمودن
(بَ بَتَ)
خود را به پریشانحالی زدن. تظاهر به پریشانحالی کردن. (یادداشت مؤلف). ضراعت. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ اَ کَ دَ)
خوار کردن. پست کردن. بی اعتبار کردن. ناچیز کردن، ذلیل کردن. اذلال. اخزاء. استحقار. استصغار. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ / نِ دَ)
خودداری کردن. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خودداری کردن شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
تغطش. تغاطش. تعامی. (منتهی الارب). خود را به نابینایی زدن. برخلاف حقیقت اظهار کوری کردن
لغت نامه دهخدا